فندوق کوچولوی مامانفندوق کوچولوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

سارا و کوچولوش

.

1401/11/8 8:31
نویسنده : مامان سارا
117 بازدید
اشتراک گذاری

باران قشنگم

دختر زیبای من الان که دارم این پست رو میزارم توی اتاقت خوابیدی و مدرسه نرفتی چون پریشب تب کردی و یه کوچولو سرما خوردی گفتم امروز مدرسه نری تا ببینم حالت چطور میشه.از وقتی مدارس شروع شد همش مریض شدی که شمارشش از دستم رفته.الان که خواهرت هم دنیا اومده باید مراقب خواهرت هم باشم.سری اخر که برای یلدا رفتیم شیراز وقتی برگشتیم تهران مریض شدی خیلیییی بد بعد از شما هممون گرفتیم حتی خواهرت برفین.برفین دارو نمیتونست بخوره این خیلی سخت بود باید فقط شیر خودمو میخورد و من باید مایعات و چیزهای مقوی میخوردم تا برفین  که شیر منو میخوره خوب بشه.دکتر هم بردم هر دوتون رو.برای برفین فقط اسپری تنفسی داد و برای شما دارو.این روزها مریضیها از مدارس هست که دکتر هم میگفت مخصوصا انفولانزا. بابا از ما سه تا مراقبت میکرد بعدش خودش هم گرفت.الان مجدد شما مریض شدی باید مراقب باشم. 

از برفین بگم که خیلی دوستش داری.همیشه دوست داری بغلش کنی.از مدرسه میای میگی مامان من چقدر برفین رو دوست دارم. الان هم که مریض شدی از اینکه نمیتنی بغلش کنی ناراحت میشی. ولی خب این روزها هم میگذره دخترم و به زودی میتونی دوباره خواهرت رو بغل کنی. چقدر زود بزرگ شدی بارانم.چقدر عوض شدی.ولی برای من همون باران کوچولویی.این روزها سرگرم درس و کلاس زبانی.معلم زبان انگلیسیتو خیلی دوست داری.کلاس تکواندو هم میرفتی که از زمان زایمانم هنوز ثبت نام نکردم برای ترم جدیدت.کمربند زرد تکواندو رو گرفتی.که به احتمال زیاد برای اونور سال هم تکواندو هم فرانسه مجدد ثبت نامت کنم.

راستی امسال هم کریسمس گرفتیم تفاوتش با پارسال این بود که امسال  برفین هم به جمع سه نفرمون اضافه شد.شما برای منم برای بابا برای برفین کادوی کریسمس گرفتی برای من روانویس خرسی برای برفین گوی برفی برای بابا اتود .ما هم برای شما و برفین خرید کردیم.بابانوءیل برای من دمبل اورده بود😉 برای برفین کلاه و شال گردن پوم دار و برای شما اسب تک شاخ به همراه کلییییی شکللاتهای خوشمزه برای بابا هم جورابهای رنگی🤭

خلاصه که کلی خوش گذشت عکس و فیلم هم گرفتیم.

از یلدا بگم 

یلدای امسال رفتیم شیراز کنار عزیز و اقاجون فقط خانواده خودمون و خاله مهسا اینا و عزیز و اقا جون بودن کلی با دخترخاله ها بازی کردین لباس عوض کردین ارایش کردین برای یلدا و کلی عکس گرفتیم.خاله مریم اینا نبودن ولی بچه ها بودن خاله مریم اینا از تهران دوستاشون اومده بودن.

خب خب من  دیگه باید برم چون برفین بیدار شد😉

راستی عکسهای کریسمس رو میزارم برات حتمممممااااا

ماچ ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)